۱۳۹۴ آبان ۴, دوشنبه

کلان پرداخت و بذرافشانی تاریخی

تاریخ بشر در فراز و نشیب تکاملی‌اش، انسان‌های پاکباختهٌ بسیار به‌خود دیده است؛ اما فوق‌العاده اندک‌اند کسانی که چون حسین‌ابن‌علی (ع)، بااین‌همه مشقت‌ها و سختی‌ها، چنین استوار و به قوت قلب تمام، دلیرانه پایداری کنند و بدون ذره‌ای و لحظه‌ای تردید تا به‌آخر بار رسالت‌شان را به‌دوش کشند و در این مسیر حتی مشتاقانه از مرگ استقبال کنند.
واقعیتی که در این میان درخششی پایدار و ابدی دارد، فلسفهٌ بزرگی است که این‌گونه مردان، از درون خود شکفته می‌سازند. با چشم‌پوشی از هروابستگی، به خاطر عقیده‌شان، به شمشیرها را برگرفتن مشتاق می‌شوند. به‌راستی چنین بود که بشریت والاترین شهید خود را که در لحظة احتضار کبریایی‌اش نیز بالاترین لرزه را بر انبوه مدافعین خصایل حیوانی می‌انداخت نثار نمود و به او عنوان «سیدالشهدا» داد.

شکوهمند است سیمای پیشوایی به‌غایت منزه و مصیبت‌ها دیده، که شورمندانه شهیدانش را به پروردگارش هدیه می‌کرد و خود نیز درراه فدا شدن تمام هستی‌اش پیش از همه و بیش از همه قدم گذاشت. هدیه‌ای به راه پرفرازونشیبی که موضوع آن فلسفه‌ای است بس بزرگ و اکنون ادامهٌ شتاب‌افزای آن، بسته به «ارادهٌ انسانی» است. اراده‌ای که «نفی وجود مادی خویشتن»، اوج اعتلای آن است. بدین‌گونه انسان که نقشی از روح خدایی در خود دارد، مقام جانشینی خدا می‌یابد. وَه که این برای فرزند انسان چه سرنوشت شورانگیز و والایی است. چنین است که آینده‌ای جاودانه بدین‌گونه از درون انسان محقق می‌شود و بر تارکش می‌درخشد. این مبتنی بر ویژگی‌های خاصهٌ وجود انسانی است، که در صدر آن «آزادی» قرار دارد. «آزادی»، همان جرقهٌ خدایی، همان نفخه و امانت معروض بر مقام انسانی است که معادل میثاق‌ها و مسئولیت‌های انکارناپذیر فرزند انسان است. برافروختگی و شور امام (ع) نیز در سخت‌ترین ساعات، از اجابت همین «میثاق آزادی» و «وفای به عهد و مسئولیت» است.
او در آخرین لحظات حیات به جبههٌ خود رو کرد و چنان‌که زنان و اهل حرم بشنوند، گفت: «در برابر بلا، صبر و مقاومت کنید و بدانید خداوند از شما حفاظت خواهد کرد، عاقبت امر شما به خیر است و دشمنان شما به انواع عذاب و بلا مبتلا خواهند گشت. مبادا لب به شکایت بگشایید که از منزلت شما خواهد کاست.» سپس رو به دشمن، که در عین سرمستی و غرور ابلهانه، هنوز از او می‌ترسید، فریاد زد: «ای امت نکوهیده، چه بدکردار بودید! بعد از من از کشتن کسی بیمناک نخواهید شد و بعد از من دیگر هیچ قتلی بر شما مشکل نیست».
اما ازآنجاکه در 14 قرن گذشته، بهایی بسیار کلان و سهمگین توسط پیشوایان تاریخی و عقیدتی ما پرداخته‌شده، ازآنجاکه در عصر آگاهی هستیم، درصورتی‌که اکنون قدم و نیت صدق برداریم، درصورتی‌که از خدا به خود نگرویم، درصورتی‌که آمادگی فدای حداکثر داشته باشیم، شرایط تاریخی این روزگار فرق می‌کند؛ و این بار شرایط عینی و شرایط تاریخی، سرنگونی قطعی دشمن ضدبشری را اقتضا می‌کند.
بلاشک رژیم ولایت‌فقیه نیز که ادامه تاریخی همان حکومت ظالمانة یزیدی است، جز سرنگونی چیزی درو نخواهد کرد؛ اما وقتی‌که این بذر محصول دهد، وقتی‌که درخت به بار نشیند، وقتی‌که میوه را ببینیم همیشه باید آن کلان پرداخت و آن بذر اولیه‌ای را که امام حسین (ع) در فروغ جاویدان نخستین، بر زمین پاشید، در خاطر داشت. چنین است که تکامل، به‌پیش می‌رود و راه باز می‌کند، با همه نوسانات با همه افت‌وخیزها و با همه فدیه‌ها. اینجاست که می‌بینیم در طول زمان، هرچه جلوتر می‌رویم انبیا و ائمه درخشنده‌تر، به‌یادماندنی‌تر و تابناک‌تر تجلی پیدا می‌کنند و اشقیا، شقاوت‌پیشه‌ها، دجالان و ستمگران ـ هم‌چنان‌که حق وعده کرده بود ـ در محاق فرو می‌روند.
بنابراین در ورای همه نوسانات سیاسی، ما هم می‌باید اکنون آن عنصر و گوهر ناب ایدئولوژیکی را ببینیم که باعث ماندگاری و حفظ جنبش ما بوده، هست و خواهد بود. یعنی همان بذری که امام حسین (ع) کاشت را ببینیم. برای مجاهدین، برای کسانی که به سراپرده شیطان عصر خود تهاجم کرده‌اند، یعنی با خلیفة‌ارتجاع و یزید دوران چنگ‌درچنگ شده‌اند، دستیابی به این گوهر ناب ایدئولوژیکی چیز ساده‌ای نبوده است. باید که سال‌های سال راه می‌پیمودند، مبارزه، می‌کردند و رنج می‌بردند، دریادریا خون می‌دادند و انبوه‌انبوه شکنجه تحمل می‌کردند؛ اما آن گوهر ناب ایدئولوژیکی، که امروز برای این جنبش یک سرمایه تاریخی است و در سیما و عملکرد رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت متبلور است، کلان پرداخت و بذر نخستینی است در تاریخ معاصر، که آن را هیچ‌گاه نباید از یاد برد. این گنجینة فرهنگی، نقطه انگیزش، حافظ و تضمین‌کنندهٌ مردم ما در حال و آینده است، این برای ما و خلقمان پیروزی را به ارمغان خواهد آورد و همین همه دجالیت‌ها و مکر و توطئه‌های دشمن را خنثی خواهد کرد و از هم خواهد درید. امری که دیگر حالا کلمه‌به‌کلمه‌اش تجربه‌شده محض است و با اثبات خود در جریان عمل اجتماعی و پهنة صلب واقعیت عینی، کسی را یارای انکار آن نیست