۱۳۹۴ آبان ۶, چهارشنبه

دلائل رو آوردن رژيم ملايان به برنامه موشكي


ببري با دندان كاغذي – قسمت دوم
برگرفته از سايت مجاهدين خلق ايران
هادي روشن رواني
بخش دوم :
دلائل رو آوردن ايران به برنامه موشكي
برنامه موشكي و برنامه ساختن بمب هسته‌يي دو پروژه اساسي رژيم ايران است. محافل رسمي در ايران برنامه موشكي را  قبلاً بخشي از  «دكترين جنگ نامتقارن»توصيف مي‌كردند. رحيم صفوي فرمانده سابق سپاه  در 5 ارديبهشت 83 گفته بود : «استراتژي دفاعي ما دكترين جنگ نامتقارن ميباشد”.

اما در سال‌هاي اخير اين اصطلاح كم‌تر در بيان‌هاي رسمي رهبران ايران شنيده مي‌شود. محمد علي جعفري فرمانده كنوني سپاه پاسداران هنگامي كه به اين سمت گمارده شد، گفت:« فرمانده كل سپاه همچنين بر دو ويژگي ضروري استراتژي سپاه تأكيد كرد : «اشراف اطلاعاتي به تحركات دشمن و بالا بردن توان موشكي».[ روزنامه دولتي« ايران» ـ 13 شهريور 86]
اين استراتژي را البته حكومت ايران پس از خاتمه جنگ ايران و عراق در سال 1367 در پيش گرفت. اكنون بايد ديد عواملي كه ايران را به ساختن يك زرادخانه بزرگ موشكي متمايل كرده كدام است:

1 ـ از نظر سياسي
مطابق آنچه در فصل قبلي گذشت، وقوع يك درگيري نظامي با طرف خارجي، براي حاكمان ايران مرز سرخي است كه نبايد به آن نزديك شوند. آنها همه قواي خود را به كار مي‌برند كه چنين درگيري‌يي پيش نيايد. ساختن زراد خانه موشكي نه براي يك حمله مبتكرانه عليه ساير كشورها، بلكه براي اين است كه اسرائيل و آمريكا را از حمله به ايران بازدارد. به اين صورت كه آنها را نگران واكنش متقابل ايران يعني موشك باران اسرائيل و منافع آمريكا در منطقه يا كشورهاي دوست آمريكا در اين منطقه كند.
در سال 1390 خامنه‌اي رهبر حكومت ايران در سخنراني علني صريحاً اين موشك‌ها را وسيله تهديد قرار داد. وي گفت:«موشكهاي ايران يا گروه‌هاي مقاومت نيست تا در برابر آن سپر موشكي در اينجا و آنجا به پا كنند ؛‌تهديد حقيقي و بدون علاج ، عزم راسخ مردان و زنان و جواناني در كشورهاي اسلامي است البته آن موشكها هم هرگاه تهديدي از سوي دشمن بروز كند وظيفه‌ي خود را انجام خواهند داد».[1]

2 ـ از نظر تكنيكي
ـ در حال حاضر كميت عمده نيروي سپاه پاسداران را سربازان وظيفه تأمين مي‌كنند كه اكثريت آنان ضد رژيم ولايت فقيه‌اند. در نتيجه سپاه پاسداران( ارتش ايدئولوژيك حكومت ايران) از داشتن  نيروي جنگنده‌يي كه مدافع اين رژيم باشد و آمادگي داشته باشد كه به خاطر آن جان خود را فدا كند،. به ميزان زيادي محروم است.
به همين دليل سپاه پاسداران در سال 88 نيروي بسيج را در نيروي زميني ادغام كرد تا از آن بتواند در مقابل قيام‌هاي شهري استفاده كند. اما شبه نظاميان بسيجي كه خصلت مزدوري دارند و به خاطر تأمين مالي و شغلي اعضاي خانواده‌هايشان به خدمت رژيم درآمده‌اند، نه آماده جانبازي‌براي اين رژيم‌اند، نه انگيزه آموزش‌هاي سنگين نظامي دارند. بنابراين كمبود اساسي « نيرو» يك معضل لاينحل در سپاه پاسداران است و آن را به سمت تكنولوژي موشكي براي «حفظ بقا» سوق داده است. 
ـ ضعف شديد نيروي هوايي كه از هنگام سقوط شاه در سال 1357 تاكنون، ايران قادر به بازسازي آن نشده است. يك دليل عمده آن خودداري آمريكا از تأمين قطعات جنگنده‌هاي ايران است.
بسياري از جنگنده‌ها و هلي‌كوپترهاي تهاجمي ايران عملياتي نيستند و نمي‌توانند بيش از يك دوره زماني كوتاه و محدود كارايي داشته باشند.  علاوه بر آن بدنه اصلي هواپيماهاي رژيم شامل هواپيماهاي اف4 فانتوم، اف 5 تايگركت و اف 7 چيني (ميگ 19) است كه متعلق به 4 دهه پيش است و اساسا كارايي چنداني در جنگهاي مدرن كنوني ندارند

براي مطالعه قسمت اول اينجا كليك كنيد