وقتی زمان نمایش انتخابات فرا میرسد، نگرانی و وحشت آخوندها هم شروع میشود، این نگرانیها بهویژه از جانب جوانان دو چندان است. جوانانی که با آخوندها دشمنی دیرینه دارند و بهدنبال فرصتند تا خشم انفجاری خود را به نمایش بگذارند. یکی از مشکلات آخوندها هم رسانههای خبری است. رسانههای داخلی که تعیینتکلیف هستند، چرا که آنها
بهطور کامل در اختیار آخوندها هستند و جز آن چیزی که خودشان میخواهند، چیز دیگری را انعکاس نمیدهند. میماند رسانههای بینالمللی و خارجی که آخوندها برای آنها هم طرح و برنامه دارند تا مبادا از خشم فروخورده جوانان گزارشی تهیه کنند یا به سوت و کوری نمایش آنها انعکاس بدهند. برای همین هم هست که چند شعبه اخذ رأی را چیده و آمادهسازی میکنند تا آنها را بیاورند و روی تهیه گزارش و فیلم آنها نظارت کنند. مثل حسینیه ارشاد در شمال تهران و مسجد لرزاده در جنوب شهر که این بارهم خبرنگارها را به این حوزهها برده بودند. اما در این بین خبرنگارانی هم بودند که توانستند از چنگ مأموران اطلاعاتی رژیم در بروند و بهطور مستقل در شهر گردش کرده و به بعضی از حوزهها سرک بکشند، آنها گزارشهای کاملاً متفاوتی منتشر کردند. از جمله خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز که از جنوب تهران بازدید کرده بود نوشت که مردم رأی نمیدهند چون احساس میکنند که فراموش شده هستند و بسیاری تصمیم گرفتند که اعتراض خود را با ماندن در خانهها به ثبت برسانند.
بهطور کامل در اختیار آخوندها هستند و جز آن چیزی که خودشان میخواهند، چیز دیگری را انعکاس نمیدهند. میماند رسانههای بینالمللی و خارجی که آخوندها برای آنها هم طرح و برنامه دارند تا مبادا از خشم فروخورده جوانان گزارشی تهیه کنند یا به سوت و کوری نمایش آنها انعکاس بدهند. برای همین هم هست که چند شعبه اخذ رأی را چیده و آمادهسازی میکنند تا آنها را بیاورند و روی تهیه گزارش و فیلم آنها نظارت کنند. مثل حسینیه ارشاد در شمال تهران و مسجد لرزاده در جنوب شهر که این بارهم خبرنگارها را به این حوزهها برده بودند. اما در این بین خبرنگارانی هم بودند که توانستند از چنگ مأموران اطلاعاتی رژیم در بروند و بهطور مستقل در شهر گردش کرده و به بعضی از حوزهها سرک بکشند، آنها گزارشهای کاملاً متفاوتی منتشر کردند. از جمله خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز که از جنوب تهران بازدید کرده بود نوشت که مردم رأی نمیدهند چون احساس میکنند که فراموش شده هستند و بسیاری تصمیم گرفتند که اعتراض خود را با ماندن در خانهها به ثبت برسانند.
آری، به همت جوانان یک انتخابات سوت و کور و یک «نه» بزرگ در این نمایش ورشکسته تحویل آخوندها شد. طوری که بهرغم تمام زمینهسازیها برای رأی سازی، نتوانستند عدد 70 درصدر را بیرون بدهند و در اتاق تجمیع آراءشان به 62 درصد اکتفا کردند و از آنجایی که خود تهران را هم خیلی از خبرنگارها دیده بودند و جوانان هم از کسادی بازار نمایش در پایتخت، بهطور گسترده فیلم و عکس تهیه کرده بودند، مجبور به اعلام 50 درصد شدند. حالا فارغ از این رقمسازیها که شیوه معمول رژیم است، سؤال اساسی این است که رژیم از این قضیه که ماههاست تلاطم شدیدی در وجودش انداخته، ضعیفتر بیرون میآید یا قویتر؟! شکافهایش بیشتر میشود یا کمتر؟!
جواب مشخص است، نتیجه این نمایش، نشانه بارزی از رسوخ جام زهر در پیکره نظام ولایت بوده و حالا حالاها باید آثار عملکرد مخرب آن را در نظام ولایتفقیه دید و دنبال کرد. این تازه اول جنگ و دعواهای باندی است. حالا نوبت جوانهاست که از فرصتهایی که پیش میآید حداکثر استفاده را ببرند و ضربه خود را به نظام پوسیده ولایت بزنند.