در حالی که آه و ناله آخوندها بهخاطر لیستگذاری حزبالشیطان ادامه دارد، تحولات سیاسی منطقه، رژیم را در تنگنای بیشتری قرار میدهد. همزمان با روضهخوانی آخوند احمد خاتمی برای حزبالشیطان در نمایش جمعه 14اسفند، در فرانسه سلسلهیی از تماسها و ملاقاتها در سطح سران کشورهای اروپایی و روسیه جریان داشت. امام جمعه خامنهای ناله سر داده بود که چرا «حزبالله شجاع» را که «امنیت لبنان مدیون» آن است، در لیست تروریستی گذاشتید و ای «شورای همکاری» چرا «با طناب پوسیده صهیونیستی به چاه رفتید» (14اسفند94). همزمان در پاریس دیدار و کنفرانس مطبوعاتی مشترک وزیران خارجه فرانسه، آلمان، انگلستان و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا جریان داشت. همچنین دیدارهای جداگانه رئیسجمهور فرانسه با ولیعهد عربستان سعودی و صدراعظم آلمان در راستای تقویت آتشبس و ضرورت پیشبرد راهحل سیاسی بدون بشار اسد. امری که بر نگرانیها و آه و نالههای آخوندها افزود و در رسانههای رژیم منعکس شد. با جملاتی از این قبیل: «نفوذ ایران در منطقه محور گفتگوهای ریاض ـ پاریس… دو طرف گفتند نمیتوانند آیندهیی را برای بشار اسد در سوریه تصور کنند» (سایت دیپلوماسی ایرانی ـ 14اسفند). یا ابراز نگرانی از تأکید بر «پلان ب» توسط آمریکا و عربستان، «بهعنوان یک تهدید» در راستای «تغییر ناگهانی معادلات» (تلویزیون رژیم ـ 14اسفند94) و اینکه «عربستان میخواهد تعادل منطقه را برهم بزند» و «ایالات متحده، کانادا، استرالیا، بریتانیا، هلند و اکنون کشورهای خلیج فارس، حزبالله را ”تروریست“ خواندهاند» (وطن امروز ـ 15اسفند94). روز بعد سفر نخستوزیر ترکیه به ایران نیز بهقول رسانهها به این «جنبش سیاسی و دیپلوماتیک» افزوده شد.
سؤال این است که این همه نگرانی رژیم ایران در قبال این تحولات منطقه از جمله در لیست قرار دادن حزبالشیطان برای چیست؟
انعکاس همین سؤال بهصورت سؤالهایی دیگر در رسانههای آخوندی دیده میشود:
ـ «آل سعود حزبالله لبنان را گروهی تروریستی خواند، باید دید دلیل انتخاب این مقطع زمانی چه بوده؟ و چرا تا این حد به پیش رفتهاند؟» (روزنامه حکومتی جمهوری 15اسفند94).
ـ «آیا روسها «اسد» را میفروشند؟» (خبرگزاری حکومتی دانشجو 15اسفند94).
ـ «ترکیه خواستار کنارهگیری بشار اسد از قدرت در سوریه است، هدف نخستوزیر ترکیه از سفر به ایران چیست؟» (سایت پاسدار رضایی ـ تابناک ـ 15اسفند94).
پاسخ البته بهروشنی در خود این سؤالات نهفته است، اما میتوان بیان صریحتر آن را از خلال بازتاب رسانهیی و موضعگیری سران و مهرههای رژیم نیز یافت. رژیم مدعی است که حزبالشیطان «در استراتژی حضور نظامی روسیه در سوریه» مسئول «بخش عملیات زمینی» است (سایت حکومتی بلاغ- 12اسفند 94) و «عربستان و دیگر کشورهای عربی»، از نظر سیاسی با قرار دادن آن در لیستهای تروریستی، میخواهند مسیر حرکت نظامی پیش روی خودشان در سوریه را هموار کنند و «ضمن مقابله هر چه بیشتر با ایران»، رژیم را بیش از پیش «در سوریه تضعیف کنند» (سایت حکومتی خدمت-12اسفند 94). مسیری که مایه این ابراز نگرانی پاسدار رضایی میشود که «جنگ جهانی سوم در اطراف کشور در حال رقم خوردن است» (سایت حکومتی نامه نیوز ـ 14اسفند94).
تا این جا روشن شد که رژیم از مسیری که عربستان و کشورهای منطقه طی میکنند، نگران است، مسیری که شامل اقدامات همزمان سیاسی و نظامی است. از یک طرف اعلام آمادگی برای وارد کردن نیرو و استقرار هواپیماها و نیروهای عربستان در پایگاه اینجرلیک؛ همچنین برگزاری مانور بزرگ و بیسابقه «رعد شمال» و قرار دادن نام حزبالشیطان در لیست تروریستی و از طرف دیگر تحرکات سیاسی و تلاش برای آغاز گفتگوهای واقعی سیاسی برای انتقال قدرت در سوریه. اما چرا رژیم از این اقدامات وحشت دارد، زیرا رژیم میتواند با اتکا به حضور و قدرت روسیه، در تعادلقوا عربستان و همپیمانانش را در ادامه این مسیر ناکام بگذارد. پس چرا نگران است؟ خوب است جواب را باز هم از خلال آنچه در رسانههای رژیم آمده جستجو کنیم. تفسیری از خبرگزاری حکومتی دانشجو در روز 15اسفند پاسخ این سؤال را میدهد: «نه روسیه آمادگی درگیر شدن در یک جنگ طولانیمدت دارد و نه ایران میتواند وارد چنین جنگی شود، و نه اسد میتواند حتی با حمایت روسها و ایرانیها آن قدر جنگ را ادامه دهد که حتی لاذقیه را حفظ کند. مسکو بر سر آینده بشار اسد و حکومت سوریه با دولت دمشق به اختلاف خورده است. خبری که بسیاری از ناظران فضای سیاسی خاورمیانه را شوکه کرد! و در یک نتیجهگیری ساده صحبت از ساخت و پاخت پشت صحنه دو بازیگر بینالملل بحران سوریه میکنند. آیا واقعاً روسها بشار اسد را معامله کردهاند؟». جواب این سؤال مأیوسانه در جملات بالاتر نهفته است. «روسیه آمادگی درگیر شدن در یک جنگ طولانی مدت» را ندارد، زیرا ماندن در سوریه مانند رژیم ایران برایش بود و نبود، نیست. روسیه برای امتیازگیری آمده است و هرجا که منافعش ایجاب کند، راه خود را جدا خواهد کرد. این همان اتفاقی است که بهنظر میرسد در حال رخ دادن است و عامل اصلی نگرانی سردمداران نظام ولایت شده است. خیلی روشن است که اگر روسیه پشت رژیم و بشار اسد را خالی کند و به راهحل سیاسی واقعی تن بدهد، بهمعنی پایان کار رژیم و بشار اسد هم هست. در این صورت است که باید بهفکر رفتن پشت میز مذاکره و توافق با طرف حسابها به شیوه برجام یا همان «برشام» باشد. این سرنوشت را کیهان خامنهای بهروشنی عنوان کرده است: «داستان آمریکاییها و ما تنها مسأله هستهیی نیست که با برجام، خاتمه یافته باشد که البته خود رشته برجام سردرازی دارد. در میان لیست بلندبالای موارد تخاصم دو طرف، به نظر میرسد مسائل منطقهیی نزدیکترین و محتملترین میدان تقابل در آینده باشد» (كیهان خامنه ای 15اسفند94).
سؤال این است که این همه نگرانی رژیم ایران در قبال این تحولات منطقه از جمله در لیست قرار دادن حزبالشیطان برای چیست؟
انعکاس همین سؤال بهصورت سؤالهایی دیگر در رسانههای آخوندی دیده میشود:
ـ «آل سعود حزبالله لبنان را گروهی تروریستی خواند، باید دید دلیل انتخاب این مقطع زمانی چه بوده؟ و چرا تا این حد به پیش رفتهاند؟» (روزنامه حکومتی جمهوری 15اسفند94).
ـ «آیا روسها «اسد» را میفروشند؟» (خبرگزاری حکومتی دانشجو 15اسفند94).
ـ «ترکیه خواستار کنارهگیری بشار اسد از قدرت در سوریه است، هدف نخستوزیر ترکیه از سفر به ایران چیست؟» (سایت پاسدار رضایی ـ تابناک ـ 15اسفند94).
پاسخ البته بهروشنی در خود این سؤالات نهفته است، اما میتوان بیان صریحتر آن را از خلال بازتاب رسانهیی و موضعگیری سران و مهرههای رژیم نیز یافت. رژیم مدعی است که حزبالشیطان «در استراتژی حضور نظامی روسیه در سوریه» مسئول «بخش عملیات زمینی» است (سایت حکومتی بلاغ- 12اسفند 94) و «عربستان و دیگر کشورهای عربی»، از نظر سیاسی با قرار دادن آن در لیستهای تروریستی، میخواهند مسیر حرکت نظامی پیش روی خودشان در سوریه را هموار کنند و «ضمن مقابله هر چه بیشتر با ایران»، رژیم را بیش از پیش «در سوریه تضعیف کنند» (سایت حکومتی خدمت-12اسفند 94). مسیری که مایه این ابراز نگرانی پاسدار رضایی میشود که «جنگ جهانی سوم در اطراف کشور در حال رقم خوردن است» (سایت حکومتی نامه نیوز ـ 14اسفند94).
تا این جا روشن شد که رژیم از مسیری که عربستان و کشورهای منطقه طی میکنند، نگران است، مسیری که شامل اقدامات همزمان سیاسی و نظامی است. از یک طرف اعلام آمادگی برای وارد کردن نیرو و استقرار هواپیماها و نیروهای عربستان در پایگاه اینجرلیک؛ همچنین برگزاری مانور بزرگ و بیسابقه «رعد شمال» و قرار دادن نام حزبالشیطان در لیست تروریستی و از طرف دیگر تحرکات سیاسی و تلاش برای آغاز گفتگوهای واقعی سیاسی برای انتقال قدرت در سوریه. اما چرا رژیم از این اقدامات وحشت دارد، زیرا رژیم میتواند با اتکا به حضور و قدرت روسیه، در تعادلقوا عربستان و همپیمانانش را در ادامه این مسیر ناکام بگذارد. پس چرا نگران است؟ خوب است جواب را باز هم از خلال آنچه در رسانههای رژیم آمده جستجو کنیم. تفسیری از خبرگزاری حکومتی دانشجو در روز 15اسفند پاسخ این سؤال را میدهد: «نه روسیه آمادگی درگیر شدن در یک جنگ طولانیمدت دارد و نه ایران میتواند وارد چنین جنگی شود، و نه اسد میتواند حتی با حمایت روسها و ایرانیها آن قدر جنگ را ادامه دهد که حتی لاذقیه را حفظ کند. مسکو بر سر آینده بشار اسد و حکومت سوریه با دولت دمشق به اختلاف خورده است. خبری که بسیاری از ناظران فضای سیاسی خاورمیانه را شوکه کرد! و در یک نتیجهگیری ساده صحبت از ساخت و پاخت پشت صحنه دو بازیگر بینالملل بحران سوریه میکنند. آیا واقعاً روسها بشار اسد را معامله کردهاند؟». جواب این سؤال مأیوسانه در جملات بالاتر نهفته است. «روسیه آمادگی درگیر شدن در یک جنگ طولانی مدت» را ندارد، زیرا ماندن در سوریه مانند رژیم ایران برایش بود و نبود، نیست. روسیه برای امتیازگیری آمده است و هرجا که منافعش ایجاب کند، راه خود را جدا خواهد کرد. این همان اتفاقی است که بهنظر میرسد در حال رخ دادن است و عامل اصلی نگرانی سردمداران نظام ولایت شده است. خیلی روشن است که اگر روسیه پشت رژیم و بشار اسد را خالی کند و به راهحل سیاسی واقعی تن بدهد، بهمعنی پایان کار رژیم و بشار اسد هم هست. در این صورت است که باید بهفکر رفتن پشت میز مذاکره و توافق با طرف حسابها به شیوه برجام یا همان «برشام» باشد. این سرنوشت را کیهان خامنهای بهروشنی عنوان کرده است: «داستان آمریکاییها و ما تنها مسأله هستهیی نیست که با برجام، خاتمه یافته باشد که البته خود رشته برجام سردرازی دارد. در میان لیست بلندبالای موارد تخاصم دو طرف، به نظر میرسد مسائل منطقهیی نزدیکترین و محتملترین میدان تقابل در آینده باشد» (كیهان خامنه ای 15اسفند94).