عصر روز شنبه خامنهای عدهیی را تحت عنوان دانشجو دور خودش جمع کرد تا یک بار دیگر روی خط خودش یعنی انقباض بیشتر در نظام تأکید و پافشاری کند. خامنهای در پاسخ مطالبات دانشجویان رویة آخوند روحانی را پیش گرفت و مثل آن شیاد، حیطه اختیارات «بر اساس قانون و منطق» را پیش کشید و گفت: «بر اساس قانون و منطق, رهبری نمیتواند در تصمیمگیریهای جزیی و اجرایی دستگاهها وارد شود و اگر مسئولان اجرایی دچار اشتباه شوند, باید مجلس از ابزارهای نظارتی همچون استیضاح استفاده کند و یا اینکه رئیسجمهور مانع از اجرای آن تصمیم اشتباه شود. » (شبکه خبر رژیم950412)
این هم از عجایب روزگار است که خامنهای
هم نمیتواند وارد بشود! ولیفقیه ارتجاع در یک کلام میگوید بروید یقه روحانی را بگیرید. البته اینطور هم نیست که خودش در هیچ جایی وارد نشود، او میگوید: «البته رهبری در مواردی که احساس کند برخی اقدامات حتی اقدامات جزئی, موجب انحراف نظام از مسیر اصلی میشود, باید ورود پیدا کند و مانع از آن کار شود» . (همان منبع)
به راستی موارد جزیی که موجب انحراف نظام از مسیر اصلی میشود چیست؟ شاید فساد افسار گسیختة اقتصادی مثل همین فیشهای حقوقی است؟ یا شاید هم رانتخواری بیحد و حصر در نظام است؟ ! شاید هم احکام اعدام و شکنجه و... اما نه! آن چیزی که خامنهای را به موضعگیری وامیدارد چیزهایی است که امنیت نظامش را به خطر میاندازد مثل چنین چیزهایی: «علت تأکید مکرر من به مسئولان مبنی بر جلوگیری از برگزاری اردوهای مختلط دانشجویی بر همین اساس است, زیرا رعایت نکردن حد و مرزهای دینی موجب تضعیف ایمان درونی میشود» . (همان منبع)
جالب اینجاست که خامنهای پز آزادی و دموکراسی هم میگیرد و به جوانهایی که شاهد شکنجهها و بگیر و ببندهای کارگزاران نظام در دانشگاهها بودند، چنین حرفی میزند: «حضرت آیتالله خامنهای همچنین با اشاره به سخن یکی از دانشجویان دربارهی تبعات منفی بیان حرفهای مخالف حرف رهبری خاطرنشان کردند: بارها گفتهایم حرف مخالف رهبری, نه جرم است و نه معارضهای با آن میشود» . (همان منبع)
اما از آنجایی که دروغگو همیشه فراموشکار است، خامنهای هم خیلی زود همین حرفهای دروغین را فراموش میکند و چنین حرفی میزند: «مواضع من دربارهی فتنهی سال ۸۸ کاملاً صریح است و بر روی این موضوع حساس هستم. (همان منبع)
ضد و نقیض گوییهای خامنهای نشاندهنده اوضاع فلاکتبار رژیم در این روزهاست. خامنهای تلاش میکند ضمن حفظ ژست دموکراسی، خط انقباضی خودش را در دانشگاهها پیش ببرد و از جنگی تمامعیار خبر میدهد. جنگی که خود خامنهای آن ر ا اینطور توصیف کرده است: «یکی از دوحالت فقط باید پیش بیاید، یا باید جمهوری اسلامی اونقدر نیرومند و قوی بشود که بتواند حرف خودش را به کرسی بنشانه و طرف جرأت نکند به او تعرض بکند ما دنبال این راهیم. یا بایستی هویت اصلی خودش رو از دست بدهد، صورت بیجانی باشه، اسم بیمسمایی باشه» . (همان منبع)
واقعیت این است که ولیفقیه ارتجاع وامانده و درمانده از همه جا در دوراهییی گیر کرده. یک راه قدرت بیشتر و دیگری سرنگونی. حالا به نظر شما با توجه به جام زهر اتمی و جام زهرهای در تقدیری که خامنهای تلاش میکند در مقابل آنها ایستادگی کند، آیا قدرتی برای نظام در کار خواهد بود؟ یا اینکه سمت و سوی نظام لاجرم در مسیر دومی است که خامنهای ترسیم کرده، مسیر سرنگونی!