خامنهای (9اسفند) : پیشرفت بهمعنی حل شدن در هاضمه استکبار جهانی نیست...
روحانی (11اسفند) : (مردم) گفتند در میان سلیقهها کدام به نظر مردم نزدیکتر است...
خامنهای (9اسفند) : حفظ عزت با پیشرفت همهجانبه و «درون زا»...
روحانی (11اسفند) : شیوه حکمرانی را مردم مشخص میکنند...
خامنهای (5اسفند) : دشمنان انقلاب از روز اول، تعبیر «تندرو» را انتخاب کردند.
اینها فقط گوشهیی از رویارویی آشکار روحانی با خامنهای است که آنها را روز 11اسفند به نمایش گذاشت. او که بهبهانه سخنرانی در «همایش بینالمللی صنعت خودرو» به صحنه آمده بود، سوار بر نتایج نمایش انتخابات، برای خامنهای خط و نشان کشید و از آن برای بیان حرفهای اصلی خود، در دوران پس از نمایش انتخابات، استفاده کرد تا میخ خود و باندش را در برابر ولیفقیه بکوبد. با ادبیاتی دجالگرانه و نفرتانگیز و با ذبح واژههایی مانند «مردم»، «مکتب ملت ایران»، «انتخابات» و «صندوق».
این صحبتهای روحانی که حدود 12دقیقه، بیوقفه ادامه پیدا کرد معلوم نبود چه ربطی به «صنعت خودرو» دارد، در حقیقت شلیک به شخص خامنهای بود. روحانی که هر بار در صحبتهایش، برای حفظ تشریفات هم که شده، ابتدا «به مقام معظم» و «رهبری» سلام و درود میفرستاد، اینبار حتی نامی از او نبرد و از همان ابتدا رویارویی را آغاز کرد.
صحبتهای روحانی، در 3 محور مشخص، قابلتوجه است:
1-روحانی تلاش کرد بدون اسم بردن از واژه «رفراندوم»، نمایش انتخابات را بهعنوان یک رفراندوم جا بیندازد و بگوید خط مورد نظر رفسنجانی برای حفظ نظام، برنده این رفراندوم شده است. گفت: «این انتخابات بسیار ”معناداری ”بود که بهاندازه ”صدها جلد کتاب حرف و سخن و رهنمود ”برای ”همه ما“ داشت و امیدوارم ”همه ما“ از آن درس بگیریم».
روشن است منظور روحانی، از «انتخابات بسیار معنادار»، همان خط رفراندومیزه کردن این نمایش است. روشن است که منظورش از «همه ما»، این است که حتی خامنهای هم از گرفتن این درس، مستثنی نیست.
اما کدام درس؟ اینکه «در مواردی که در سیاست داخلی یا در سیاست خارجی نظرات متفاوتی وجود دارد، این آرای مردم است که راه صحیح و درست را برای کشور مشخص میکند».
روشن است که منظور روحانی از نظرات متفاوت، اختلاف نظر میان بالای دو باند، یعنی رفسنجانی و خامنهای است. نکته مهم دیگر این است که «سیاست خارجی» در نظام ولایت، همیشه جزء اختیارات ولیفقیه بوده است و به این ترتیب روحانی هژمونی خامنهای را حتی در سیاست خارجی به چالش میکشد.
بهنظر میرسد برخی اظهارات روحانی، دقیقاً پاسخ حرفهای اخیر خامنهای است. مثلاً در جواب اینکه خامنهای گفته بود: «پیشرفت، بهمعنی حل شدن در هاضمه استکبار جهانی نیست» (9اسفند). روحانی با استفاده دجالگرایانه از واژه «مردم» گفت «مردم فهیم... مسیر توسعه را مشخص کردند» با این تأکید که مسیر توسعه را هم مردم (باند رفسنجانی) مشخص کرده و گفتهاند: «ما تعامل با جهان را میخواهیم و نه تقابل را». این هم درست در مقابل تأکید خامنهای بر ملقمهیی تحت عنوان «اقتصاد مقاومتی» و «درون زای» بود. این هم دستاندازی به هژمونی خامنهای در امر اقتصاد در پوشش تأکید بر «سل یقه مردم» بود.
2- یک نمونه دیگر رودررویی روحانی با خامنهای آنجا بود که باز هم دجالگرانه از قول «مردم» گفت: «ما اعتدال را میخواهیم و نه افراط را». این پاسخی بود از موضع بالا به حرفهای 5اسفند خامنهای که وی ضمن 6بار استفاده از واژه «تندرو» گفته بود این «دشمنان انقلاب» هستند که از روز اول از تعبیر «تندرو» استفاده میکردند. یعنی خامنهای فرمان صادر میکند که به اهرمهای قدرتش، یعنی «سپاه» و «بسیج» کسی نباید بگوید تندرو. اما روحانی میگوید: «افراطی». چرا که میخواهد امکان نجومی چپاول را از دست سپاه (یعنی خامنهای) بیرون بکشد و آن را بهنفع باند رفسنجانی روحانی مصادره کند.
3- یک بخش مهم دیگر از رویارویی روحانی با خامنهای، بالا بردن جام زهر منطقهیی، بهویژه در مورد سوریه، برای ریختن به حلقوم خامنهای بود. وقتی گفت: «مردم با صدای بلند گفتند… میخواهیم مشکلاتمان را با دنیا با منطق و استدلال و پشت میز مذاکره حل و فصل کنیم».
این در حالیست که خامنهای همچنان بر طبل دخالت بیشتر منطقهیی میکوبد و بارها هشدار داده که اگر از سوریه عقب بنشینیم، باید در «کرمانشاه و همدان» با دشمن بجنگیم!
حال از روی حرفها و شلیکهای سنگین روحانی، در نخستین حضورش پس از نمایش انتخابات، میتوان فهمید که چگونه سر کشیدن جام زهر اتمی و پیامدهای جنگ انتخابات، بیش از پیش هیمنه ولیفقیه را خدشهدار کرده و نظام را زمینگیر کرده است. ظاهر شدن شکاف در شورای نگهبان خامنهای که در کنار خبرگان ارتجاع و سپاه پاسداران، از مهمترین ابزار حفظ قدرت او در نظام ولایتفقیه است، از آثار شکاف در هژمونی و پایینتر کشیده شدن خامنهای است. البته روشن است که او با تمام ابزارهایی که در اختیار دارد، در مقابل نیات رفسنجانی که تبدیل کردن «مقام عظمای ولایت». به یک مقام تشریفاتی است خواهد ایستاد و این امر جنگ هژمونی را در دوران پس از نمایش انتخابات هرچه شدیدتر خواهد کرد. خامنهای قبلاً در مورد این خواسته رفسنجانی هشدار داده و با نسبت دادن این طرح به «دشمن» گفته بود: «هدف اصلی جنگ نرم (دشمن) تغییر باطن و سیرت است، باقی ماندن نام جمهوری اسلامی و حتی حضور یک معمم در رأس آن (برای دشمن) مهم نیست، مهم آن است که ایران تأمینکننده اهداف شبکه قدرت جهانی باشد» (20آبان 94). در روزها و هفتههای آینده باز هم شاهد تشدید کیفی جنگ هژمونی در رأس نظام خواهیم بود.